منی دیگر

اینجا بیشتر از رنج هایی که میکشم مینویسم

منی دیگر

اینجا بیشتر از رنج هایی که میکشم مینویسم

هیچ چیز نمیتواند ناراحتم کند

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۳۴ ب.ظ

سلام.

کتاب هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند رو تموم کردم.

کتاب بطور کلی میگه وقتی ناراحتی علتش رو پیدا کن و سعی کن احساس ناراحتی سالم داشته باشی.نه که افسرده مضطرب و پریشان باشی.

مثلا طرد شدی بگی درسته که طرد شدم اما وحشتناک نیست،من هنوزم دوست داشتنیم.

امتحان سخت داری،بگی بایدی در کار نیست که حتما باید قبول بشم .کدوم قانونی میگه من حتما باید قبول بشم من تلاشمو میکنم و امکان داره قبول نشم،حتی اگر یه موقعیت عالی رو از دست داده باشم باز هم میتونم زندگی کنم،و شاد باشم.

بعد میگه برای اینکه کاملا یاد بگیرید تو ذهنتون فکر کنید فلان مشکل پیش اومده و باید ها و نباید ها رو بیارید تو ذهنتون،اجازه بدید احساس خشم،اضطراب یا افسردگی ناشی از باید ها و نباید ها در درونتون بوجود بیاد اونوقت با خودتون حرف بزنید و بگید که هیچ قانونی وجود نداره که بگه من باید ....

کی گفته حتما باید اینطور باشه،کی میتونه اثباتش کنه.

بعد به خودتون بگید شاید من الان تو ازمون پذیرفته نشدم ،طرد شدم و و و اما من فقط اشتباه کردم و انسان جایزالخطاست و من هنوزم خوبم و با ارزش و با لیاقتم.

از عید تا حالا من خیلی بکار بستم روش این کتاب رو و برام خم مفید بود.

گفته بود ترسها و نگرانی ها و اضطراب هاتون رو بیاد بیارید و تمرین کنید.

خوب بزرگترین ترس من تو زندگی،خیانت همسرم بهم هست.همیشه ازش میترسم،هربار فکر کردم این اتفاق برام افتاده یا امکان داره بیفته،چنان احساس غم،شکست،و ناراحتی و افسوس میکنم که اصلا با کلمات نمیشه توصیف کرد.سرگردان میمونم که حالا چطور زندگی میکنم،

چیزی که بیشترین ناراحتی رو برام درست میکنه افسوس و حسرت از رست دادن زندگیم هست.

من امروز یکبار با خودم تمرین کردم و فرض کردم این اتفاق با شخص خاصی افتاده و من یهو متوجه شدم،گذاشتم تموم اون حس های بد به قلبم بیان و بعد به خودم گفتم حتما لیاقت منو نداشته،شده دیگه ...

راستش هیچ جمله ای پیدا نکردم که بتونه ارومم کنه.هیچ چیزی ارومم نمیکنه و من از وقتی کتابو شروع کردم سعی کردم با تمریناتش،این ترسم رو بشکنم اما چندان موفق نبودم.

امروز چندین بار سعی کردم با خودم خلوت کنم و اون حس های خوبی که تو خلوت با خودم داشتم رو دوباره پیدا کنم اما حواسم پرت شد و چندان جالب نبود.

اما بی تاثیر نبود و من بطور کل بعد از اومدن خانوادم و مخصوصا بعد از پیداکردن خودم و تموم کردن دعواهام با همسرم،احساس خوشحالی نسبتا عمیقی دارم.

 

امروز برای خوددوستی سعی کردم بیشتر به حال دلم واقف باشم،بیشتر بهش توجه کنم ببینم الان غمگینه،بی حوصلست،چی میخواد

من این روزها بیشتر اب میخورم،دیروز رکورد شکستم و ۵ ۶ لیوان خوردم،امروزم بنطرم ۳ ۴ لیوان رو خوروم،میوه خوردم،هرچند با لذت نبوده،و لبنیات هم خوردم.

در مورد دعواهام با همسرم،الان که فکر میکنم با خودم میگم اونهمه خشم و متوقع و طلبکار بودن از کجا میومد،چرا من میخواستم با دعوا حرفمو به کرسی بنشونم در صورتیکه من زبونم و منطقم،هزاربرابر بیشتر رو همسرم تاثیر داره.

از کی من تصمیم گرفته بودم متوقع و ایرادگیر و ادامه اش خشمگین باشم،از وقتی جاریم رو دیدم؟

احتمال زیاد

هر روز دیدم اون چیزی که میخوام نیست و جاری و رابطه ایده الش رو دیدم و حسودیم شده و مقایسه کردم و خشمگین شدم .

میدونید من قبلا از هیچی کم نمیذاشتم،همه تلاشم رو میکردم هرکاری برای زندگیمون،اما زندگیم ایده ال نبود،همیشه از اول زندگیمون حسرت توجه و محبت همسرم رو داشتم.بجز ماههای اول و زمان دوستیمون.

شایدم ایراد از من بوده،شاید رها نبودن من تو بروز احساساتم،اونو سرشوق نمیاورده.

شایدم اون خودش مشکل داره و یا مدلشه یا هر دلیل دیگه.

الان که حالم خوبه،چندان هم نیاز به توجهش ندارم،وقتی میرم خونه مامانم و درجمع فامیل خودم،اصلا یادم میره اون نیازه،حالا اونم دلایل زیاد داره،چون خجالتی هستم،یا چون فامیلم بدشون میاد و عیب میدونن ابراز علاقه زن وشوهر توجمع به همدیگه رو و همسرمم اینو میدونه و اونم کم کم این مدلی شده و خودشم خجالتی هست.

من دیگه نمیخوام دعوا کنم،بخاطر بچه ها

بخاطر اینکه فعلا بدون دعوا،اعصاب خودمم ارومتره،حسم بهتره.

بخاطر خودش،که خواسته اش از من،ارامش هست

گاهی به خودم میگم ادما با هم ازدواج نمیکنن که همدیگه رو زجر بدن،بخاطر  ین ازدواج میکنن که کنار هم ارامش داشته باشن،قوت قلب همدیگه باشن.

 

  • زهره ی روان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی