منی دیگر

اینجا بیشتر از رنج هایی که میکشم مینویسم

منی دیگر

اینجا بیشتر از رنج هایی که میکشم مینویسم

نمیدونم

پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۲:۱۸ ب.ظ

دیروز و پریروز و روزهای قبل در بهترین حالت خودم بودم،در اوج،از دیروز افکار منفی انرژیمو میگیرن،حس میکنم عین حلف هرز میپیچن دور حس خوبم و خفه اش میکنن.دوبار هم نوشتم.افکار منفی رو

از سمت همسرم و جاریم است.تو ذهنم باهاشون دعوا میکنم،داستان سرایی میکنم و اینده نگری من فی میکنم و خشم میاد تو وجودم،میشینم خودم با خودم حرف میزنم یکم بهتر میشم بعد دوباره تقی به توقی باز ناراحت میشم،نه که شدید باشه اما اون حس و حال خوب دیروزم رفته.

همسرم سه شیفت میره سر کار،وقتی برای خانواده نمیذاره من با شیفت شب مخالف بودم،از از۸تا ۱۲ ۱ شب

قبول نکرد و الان هیچ جوره نیست،تو دلم باهاش دعوا میکنم و با خشم بهش میگم مگه من قبول کردم که الان شرایط بد بعدیش رو هم تحمل کنم،تو خ واستی بری،علایقه تو بوده،اومدی بشینی با من حرف بزنی،

الان میبینم منم کامل باهاش حرف نزدم،یعنی این مشکلات رو پیش بینی نکرده بودم که حرف بزنم.

یه دلیلش هم اینه که امروز زنگ زدم،تند تند من یگع ت خدافظ خدافظ کار دارم،از اونور صدای یه دختری هم  میومد ازش چیزی میپرسید گفت فروشگاهم

حالا اصلا چیز بدی نیست منطقی که نگاه کنی اما من وقتی گوشیو قطع کرد ناراحت شدم توفکر رفتم،خواهرشوهرمم فهمید.

 

  • زهره ی روان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی