باید خواسته هامو به زبون بیارم
امروز دلم گرفته بودغمگین و کمی بی قرار و عصبی بودم.
سعی کردم خودمو بکشونم تو لحظه الان و لذت ببرم از پیاده روی تو هوای خنک با بچه هام اما هی حواسم پرت میشد.اون سکون و خلوص و ارامش نمیومد.به نفسم گوش میدادم،به پاهام و راه رفتنم نمیشد
رسیدم خونه پریدم که بنویسم،تو نوشتن میفهمم چرا حالم بده و وقتی فهمیدم یه فکری براش میکنم.
حال بدم از جانب همسرم بود.نیاز به عشقش داشتم.نیاز به بودنش.یکم هم این دائم نبودنش حس ناامنی بهم میداد.نکنه حالا که ما همدیگرو نمیبینیم و و و
اینها به ذهنم نمیومد،وقتی نوشتم دیدم ناامنی هم تو حال بدم هست.
بچه ها رو خوابوندم به همسرم پیام دادم وقت داری بهت زنگ بزنم
دیدم خودش زنگ زد،گفتم دلم گرفته بود میخواستم باهام حرف بزنی،میخواستم کمی قربون صدقه ام بری
اونم کمی،قربون صدقه ام رفت.سختش بود،میدیدم،ما خیلی ناشی هستیم.تو ابراز علاقه،مخصوصا همسرم.خجالت من و فامیلم اونو عقب برده،اونم فکر کرده نباید بروز بده.البته شخصیت خودشم ،میتونه علت باشه.
من حالم خوب نشده بود چون اون چیزی که دلم میخواست رو هنوز نشنیده بودم اما دیدم سختشه،حسش نمیاد براش،هی میپره رواین موضوع و اون موضوع،بیخیال شدم.همینم خوبه،اونچه که در توانش بوده رو انجام داده.
حالا رسیدم به زندگی شیرین بعد از خواب بچه ها.
صدای جیرجیرک ها تو صدای تاریکی،
برم ببینم میتونم کمی گوش بدم بی حواسپرتی
- ۰۰/۰۱/۲۸
زهره،، به نظر من مدام، افراطی و وسواسی با خود و حالات خود درگیر بودن و مدام دنبال علت و تحلیل حس ها و... گشتن، ما رو در جنگی مدام و فرسایشی ناتمام قرار میده. به کلماتم با دقت توجه کن جانم.. واقعا ناتمام و خسته کننده..
اصلا مهم نیست همیشه خوب نباشیم! اصلا مهم نیست همیشه شاد نباشیم! اصلا مهم نیست یه وقتایی علتها رو ندونیم! و... بیشتر خواستن و بیشتر شدن رو تو هرچیز رها کن حتی شادی! و آگاه و هوشیار همین جا بمون.. فقط مشاهده کن و یاد بگیر و بدون زندگی و حال هامون هیچ روزی مثل روز قبل نیست. در گذره. هرروز یه شکلیم اما هرچیز میگذره.. یکم سفتی و انقباضی که من از کلماتت برداشت میکنم رو ول کن و بذار پیش بیاد، نگاهش کن. از خودت بی وسواس و بدون مدام تحلیل کردن، مراقبت کن و بذار به وقتش بشه!
فقط خود واقعی لحظه رو ببین و با حس لحظه بنویس نقاشی کن آشپزی کن قدم بزن و.... زندگیش کن حس و حال لحظه رو و بدون میگذره. بذار به خودت، خودت درونیت برسی و بهش مرتبط و متصل و باهاش هماهنگ بشی با محبت بهش با مدام بالا سرش نایستادن، با مدام بازخواست نکردنش با مدام زیر ذره بین نذاشتنش، با مدام کنترل نکردنش. .
تعادل میاد اگه سخت نگیری. خیلی هم چیزی پیچیده نکن. میدونم تو ذهن منطقی داری باهاش راه بیا و بذار کمکت کنه خیلیم عالیه، مدل توئه و مدل تو قشنگه اما آگاه باش نتونه گیرت بندازه در توهم تحلیل!