پاسخ:
من اون نوازش رو که گفتی انجام بده روزی ده دقیقه انجام نمیدم،معمولا خیلی کم.
من خودمم بلد نیستم محبت کنم،محبت نمیکنم بعد یه جایی میرسه که دلم عشق میخواد و خوب انگار سرمایه گذاری نکردم که برداشت کنم.
من محبت ظاهری بلد نیستم،یا حسش نیست یا خجالت میکشم.
اما بازم هر وقت حسم بگه زنگ میزنم و میگم دوستش دارم،هر بار که از موفقیت هاش برام میگه بغلش میکنم و بهش میگم بهت افتخار میکنم و و و
اما باز هم همون بغل کردن هم یه جوراییه.
نسیم من هیچوقت نه کسی نازمو کشیده نه ناز کردن بلدم نه ناز کشیدن نه خودمو لوس کردن،نه زنانگی و از این کارهایی که تو اینترنت و اینور اونور ،بعبارتی اصلا دلربایی بلد نیستم.
من در ظاهر یه دختر منطقی و بسازم و زرنگ و اهل زندگی و عاقل.یه دختر با محبت نیستم،مهربون نیستم،بغل کنم بوس کنم ندارم،با بقیه اصلا با همسرم هم همینقدر که گفتم.یادم نمیاد همسرم کی منو بوسیده بجز بوسیدن های حین رابطه.
یادم نمیاد کی بغلم کرده کی قربون صدقه ام رفته .فکر کنم هیچوقت خودمو لوس نکردم و اونم هیچوقت نازمو نکشیده.من دختر ظریف شکننده نیستم در ظاهر.
همه اینا رو گفتم که بگم من میدونم سهم من هم کمه،اما زوری نیست و من نمیتونم،محبتم نمیاد.
فکر میکنی چرا همسرم در مورد کارش انقدرر مشتاقه با من حرف بزنه اما در بروز احساساتش اونم مشکل داره.اون اینه منه،چون من مغزم بهتر کار میکنه اما قلبم و احساساتم نه.در درون پر از حس خواستن هستم،پر از حس طلبیدن عشق و توجه اما در بیرون انگار احتیاجی ندارم.حالا تباشه هم انگار براش مهم نیست
عزیزم چرا غم بی مهری آخه ؟
من اصلا نفهمیدم بعد از اون مکالمه خوب تو ماشین و حرفای همسرت و خوراکی خریدنش برات که تو ناراحت نباشی که از تمامش مهرش برداشت میشه ، چی شد تو انقدر احساس بد کردی یهو :(